English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 235 (6642 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
date U تاریخ روز و ماه و سال
dates U تاریخ روز و ماه و سال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
weighting U مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
heading U تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
headings U تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
fat U در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
fats U در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
fatter U در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
fattest U در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
chronologically U به ترتیب زمان یا تاریخ
chronological U دارای تسلسل تاریخ
chronological U به ترتیب تاریخ
historic U معروف مبنی بر تاریخ
mammoth U فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
mammoths U فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
antedate U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedates U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
junk U اطلاعات یا سخت افزاری که بی استفاده است یا از تاریخ گذشته است یا کار امنیت
histories U تاریخ
history U تاریخ
date U نخل تاریخ
date U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
date U تاریخ
dates U نخل تاریخ
dates U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
dates U تاریخ
garbage U داده یا اطلاعی که دیگر لازم نیست چون خارج از تاریخ است یا غلط دارد
even U دارای همان تاریخ
dated U تاریخ دار
postdate U تاریخ ماقبل
postdated U تاریخ ماقبل
postdates U تاریخ ماقبل
postdating U تاریخ ماقبل
personal U امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
generation U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
generations U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
write up U به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
write-up U به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
write-ups U به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
historically U بشکل تاریخ دراوردن
supplement U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplemented U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplementing U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplements U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
historian U تاریخ نویس
historian U تاریخ دان مورخ
historian U تاریخ گزار
historians U تاریخ نویس
historians U تاریخ دان مورخ
historians U تاریخ گزار
era U تاریخ
era U اغاز تاریخ عصر
eras U تاریخ
eras U اغاز تاریخ عصر
out of date U از تاریخ گذشته
chronicle U شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicled U شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicles U شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicling U شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronology U شرح وقایع بترتیب زمانی علم ترتیب تاریخ
chronology U تاریخ شماری جدول یا شرح وقایع یاتاریخهای وابسته بانها
prehistory U پیش تاریخ
prehistory U ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
epoch U مبدا تاریخ
epochs U مبدا تاریخ
natural history U تاریخ طبیعی
naturalistic U وابسته به تاریخ علوم طبیعی
landmark U نقطه تحول تاریخ
landmarks U نقطه تحول تاریخ
shelf life U تاریخ مصرف
acceptance date U تاریخ قبولی
afterdate U تاریخ چیزیرا موخر گذاردن
antedated cheque U چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
as from U از تاریخ ,
as of U از تاریخ
assyriologist U متخصص در زبان و تاریخ وهنر اشور
assyriology U مطالعهء زبان و هنر و تاریخ اشور
automatic release date U تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
azoic U دوران ماقبل تاریخ
backdating date U پیش تاریخ
back dated U پیش تاریخ شده
banner page U صفحهای که در ابتدا با تاریخ و زمان و نام متن و نام مشخص چاپ گیرند و چاپ میشود
basic date U تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic date U تاریخ ترفیع
bill falls due on U تاریخ سر رسید اسناد مدت دار
christian era U مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
chronogram U ماده تاریخ
chronological order U ترتیب رکوردها و فایل ها با توجه به تاریخ آنها
chronologize U بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
closing date U تاریخ انقضاء
coetaneous U هم تاریخ
coeval U هم تاریخ
completion date U تاریخ تکمیل
completion date U تاریخ انجام کار
creation date U تاریخ افرینش
creation date U تاریخ ایجاد
cryptodate U کلید تاریخ رمز
cryptodate U تاریخ استفاده از کلید رمز
current date U تاریخ جاری
data break U تاریخ تعویض کلید رمز
datable U تاریخ گذاردنی
Other Matches
backdate U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdated U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
martyrology U تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
hagiology U تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
protohistory U تاریخ ماقبل تاریخ
undated U بی تاریخ
dateless U بی تاریخ
with effect from U از تاریخ ...
appointed day U تاریخ
dates [appointments] U تاریخ ها
no date U بی تاریخ
appointment U تاریخ
date [appointment] U تاریخ
appointed days U تاریخ ها
appointments U تاریخ ها
intellectual history U تاریخ اندیشه ها
historicity U تاریخ گرایی
in chronological order U به ترتیب تاریخ
expiry date U تاریخ انقضاء
expiration date U تاریخ انقضا
effective date U تاریخ اجرا
dateable U تاریخ گذاردنی
date in issuing U تاریخ صدور
date of issuance U تاریخ صدور
date of acquisition U تاریخ خریداری
date of maturity U تاریخ سررسید
date of maturity U تاریخ انقضاء
date of shipment U تاریخ حمل
dateline U تاریخ گذاری
delivery date U تاریخ تحویل
due date U تاریخ سررسید
due date U تاریخ تادیه
economic history U تاریخ اقتصادی
julain date U تاریخ ژولین
prehistory U ماقبل تاریخ
literary history U تاریخ ادبیات
maintenance history U تاریخ تعمیرات
maturity date U تاریخ سررسید
modern history U تاریخ معاصر
natural historian U تاریخ نویس
stale cheque U چک تاریخ گذشته
system date U تاریخ سیستم
termination date U تاریخ پایان
the date was not specified U تاریخ ان معلوم
value date U تاریخ ارزش
date of birth U تاریخ تولد
Ancient history U تاریخ باستان
post date U پیش تاریخ کردن
prehistoric times U ازمنه ماقبل تاریخ
post date U تاریخ اینده گذاشتن
What is todays date ? U تاریخ امروز چیست ؟
of even date U دارای همان تاریخ
Antiquity U جهان باستانی [تاریخ]
the Classical World [the Ancient World] U جهان باستانی [تاریخ]
morphology U تاریخ تحولات لغوی
misdate U تاریخ غلط گذاشتن
medizeval history U تاریخ قرون وسطی
datable U قابل تعیین تاریخ
Date and place of departure. U تاریخ ؟ محل حرکت
value date U تاریخ اجرا والور
up to now U تا کنون تا این تاریخ
An Out line of European history . U کلیات تاریخ اروپ؟
The prehistoric creatures . U موجودات ماقبل تاریخ
Death keeps no calendar. <proverb> U مرگ تاریخ ندارد.
dateline U محل تاریخ گذاری
date of change of acountability U تاریخ تسویه حساب
from the date on wards U از این تاریخ به بعد
date time group U گروه تاریخ و زمان
the christian era U مبدا تاریخ میلادی
effective date U تاریخ شروداجرای دستورالعمل
economic interpretation of history U تفسیر اقتصادی تاریخ
expiry date of the credit U تاریخ انقضای اعتبار
hagiologist U نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
dateable U قابل تعیین تاریخ
letter of even date U نامه همین تاریخ
to go down in history U در تاریخ ثبت شدن
early German history U تاریخ ابتدایی آلمان
historical determinism U اعتقاد به جبر تاریخ
accommodation date U تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
History is the best testimony. U تاریخ بهترین شاهد است
A prehistoric fossil. U یک سنگواره (فسیل ) ماقبل تاریخ
to cast [throw] somebody into the dungeon U به زندان انداختن کسی [تاریخ]
to dungeon somebody U به زندان انداختن کسی [تاریخ]
From the historic times. U اززمانیکه تاریخ نشان می دهد
In chronological order. U بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
erenow U پیش ازاین تااین تاریخ
phylogeny U تاریخ نژادی جانور یا گیاه
exergue U جای تاریخ سکه یا مدال
mythologically U از روی افسانه یا تاریخ اساطیر
historicize U بعنوان تاریخ نشان دادن
international date line U خط بین المللی تغییر تاریخ
post dating an instrument U تاریخ مقدمی را در سند قیدکردن
Date of departure . Departure date. U تاریخ عزیمت (روز حرکت )
historify U مورخ رسمی تاریخ نویس ل کردن
The rental agreement has exprired. U تاریخ قرارداد اجاره سر آمده است
to cast [throw] somebody into the dungeon U به سیاه چال انداختن کسی [تاریخ]
broch U [ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
The date of the meeting has been advanced. U تاریخ جلسه جلو افتاده است
to dungeon somebody U به سیاه چال انداختن کسی [تاریخ]
minimum durability date [MDD] U تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
best-by date U تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
best-before date [BBD] U تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
sailing date U تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
up to d. U تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
parachronism U اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
diachronic U تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ
prehistorian U مورخی که اثار ما قبل تاریخ را خوب میداند
hagiography U شرح زندگی اولیاء ومقدسین تاریخ انبیاء
deferred dividened U سود اعلام شده و قابل پرداخت در تاریخ معین
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
diachrony U تغییراتی که در ادوار مختلف تاریخ دریک زبان یک ملت پدید می اید
Best before: U تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
franking machine U دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
isagogics U گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
cist U [قبر ماقبل تاریخ مانند جعبه که اغلب همراه با سنگ نشانه بود.]
the German issue U مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
His presentation was actually just a recital of names, places, and dates. U مطالب ارایه شده او [مرد] در واقع فقط شمارشی از نام، مکان، و تاریخ بود.
the German question U مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
date-stone U [سنگ ترکیب شده در دیوار که تاریخ ساخت آن بنا در آن قید شده است.]
prehistorical U پیش تاریخی وابسته به قبل از تاریخ ماقبل تاریخی
subordinate coajunction U حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
mythologist or ger U دانشمند در تاریخ اساطیر اساطیر دان
Ghiordes [Gordes] U شهر گردیز [جوردیز در آسیای صغیر که ریشه اصلی طرح های محرابی را به این شهر نسبت می دهند و تاریخ آن به دویست سال پیش باز می گردد.]
edict of emancipation U فرمانی که به تاریخ سوم مارس 1681 به وسیله الکساندر دوم امپراطور روسیه صادر و به موجب ان به "سرفها" یعنی ثلث جمعیت روسیه که فاقدازادی واقعی بودند
first-day cover U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
first-day covers U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
re attachment U در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
target date U زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
post knotting U پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
Recent search history Forum search
1او ابر مرد تاریخ کشوری ما بود
1بررسی مناسبات تاریخ و کلام در اندیشه امامیه با تاکید بر تعارضات در اوصاف امام
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com